سکوت من

وبلاگ شخصی فرهاد فریاد

سکوت من

وبلاگ شخصی فرهاد فریاد

پیش از طلوع، افسانه شروع می‌شود !

پیش از طلوع (Before Sunrise) عنوان اثر درخشان و ماندگار ریچارد لینکلیتر (Richard Linklater)  است، لینکلیتر این درام عاشقانه آرام و به یاد ماندنی را در سال 1995 ساخت. فیلمی که تا همین امروز دیدن و دوباره دیدنش تازه و وجد آور است. داستان فیلم درباره دختر(سلین)  و پسری جوان(جسی)  با بازی ژولی دلپی و اتان هاوک است که در قطاری به مسیر پاریس آشنا می‌شوند. هر دو در وین که مقصد جسی است پیاده می‌شوند و تصمیم می‌گیرند تا رسیدن قطار بعدی پاریس با هم وقت بگذرانند. چند ساعتی که این دو در وین می‌گذرانند به خلق دنیایی عاشقانه و ماندگار می‌انجامد. طراوت یک عشق تازه، یک شوق بی‌پرده و یک واهمه که برفراز همه این دقیقه‌ها و ثانیه‌ها است. جذابیت‌های شروع یک رابطه همه چیز را بوی تفاهم می‌دهد، پر از کشش و اشتیاق. صحبت‌ها تازه هستند، هر کدام در حال کشف دنیایی دیگر هستند در عین حالی که می‌دانند خیلی طول نخواهد کشید. پیش از طلوع دوران طلایی شروع یک رابطه است، پر از نشانه، پر از شوق و پر از جذابیت؛ و کارگردان چه ماهرانه این جذابیت را به تصویر کشیده است. 

باید اعتراف کنم که با هربار دیدن فیلم تمام قلبم سرشار از اشتیاق می‌شود و به حال هر دو شخصیت فیلم غبطه می‌خورم. قسمت آسان افتادن عشق را می‌گذرانند تا حالا کی مشکل‌ها بیافتد پیش پایشان... لینکلیتر بعد از نه سال یعنی سال 2004 به سراغ بازیگران قبل از طلوع می‌آید و این‌بار اثر موفق قبل از غروب را می‌سازد. باز هم موفق و باز هم شاهکار و نه سال بعد یعنی 2013 قبل از نیمه شب را می‌سازد و باز هم غرقمان می‌کند در دنیای زیبایی که از سه دوره مختلف زندگی آدم هایی ساخته که پا به پای ما رشد کرده اند، پیر شده اند و تغییر کرده‌اند.

حتما در آینده در مورد دو قسمت بعدی این سه‌گانه شگفت انگیز خواهم نوشت.